هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دردها و رنجهای عاشقانه خود سخن میگوید و از یارانش میخواهد که به او فرصت دهند تا با غم و اندوه خود تنها بماند. او از عشق نافرجام و زخمهای دلش میگوید و آرزو میکند که دیگران او را با همان حال رها کنند.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربههای زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد.
غزل ۲۱۹
پرسیدن حال دل ریشم بگذارید
یک دم به غم و محنت خویشم بگذارید
یاران به میان من و آن مست میایید
گر میکشد آن عربده کیشم بگذارید
روزی که برید از ره این کشته ی عشقش
آنچ از دو سه روز از همه پیشم بگذارید
وحشی صفتم جامهٔ صد پاره بدوزند
چسبیده به زخم دل ریشم بگذارید
یک دم به غم و محنت خویشم بگذارید
یاران به میان من و آن مست میایید
گر میکشد آن عربده کیشم بگذارید
روزی که برید از ره این کشته ی عشقش
آنچ از دو سه روز از همه پیشم بگذارید
وحشی صفتم جامهٔ صد پاره بدوزند
چسبیده به زخم دل ریشم بگذارید
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۱۸
گوهر بعدی:غزل ۲۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.