هوش مصنوعی: شاعر از عشق و علاقه شدید خود به معشوق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که با وجود رنج‌ها و فداکاری‌های فراوان، هنوز از سوی معشوق طرد می‌شود. او از ناز و نیاز و عشق بی‌پاسخ خود می‌گوید و از سوختن و گداختن در این راه سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عشقی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل ۲۳۲

وه که دامن می‌کشد آن سرو ناز از من هنوز
ریخت خونم را و دارد احتراز از من هنوز

ناز بر من کن که نازت می‌کشم تا زنده‌ام
نیم جانی هست و می‌آید نیاز ازمن هنوز

آنچنان جانبازیی کردم به راه او که خلق
سالها بگذشت و می‌گویند باز از من هنوز

سوختم سد بار پیش او سراپا همچو شمع
پرسد اکنون باعث سوز و گداز از من هنوز

همچو وحشی گه به تیغم می‌نوازد گه به تیر
مرحمت نگرفته باز آن دلنواز از من هنوز
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳۱
گوهر بعدی:غزل ۲۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.