هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج شاعر است که از بی‌توجهی دیگران به حال او گلایه می‌کند. او از دیگران می‌خواهد که اگر به حرف او باور ندارند، از سگان آستانش بپرسند که چقدر رنج می‌کشد. همچنین، او از بی‌خانمانی و بی‌پناهی خود می‌گوید و از این که کسی حال بیماران را نمی‌پرسد، شکایت می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند بی‌خانمانی و رنج ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال سنگین و نامفهوم باشد.

غزل ۲۳۵

شرح ضعفم از سگان آستان خود بپرس
از کسان یک بار حال ناتوان خود بپرس

شب به کویت مردمان را نیست خواب از دیده‌ام
گر زمن باور نداری از سگان خود بپرس

شرح دردم از زبان غیر پرسیدن چرا
می‌کنی چون لطف باری از زبان خود بپرس

دور از آن کو تا به کی باشی دلا بی خان ومان
این چه اوقاتست راه خان و مان خود بپرس

حال بیماران خود هرگز نمی‌پرسد چرا
وحشی این حال از مه نامهربان خود بپرس
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳۴
گوهر بعدی:غزل ۲۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.