هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقانه‌ای است که شاعر از معشوق خود متحمل شده است. او از بی‌وفایی و ناپایداری عشق شکایت دارد و با وجود رنج‌های فراوان، همچنان به معشوق وابسته است. شعر همچنین به مفاهیمی مانند آزادی، بندگی، و تضاد بین شادی و غم می‌پردازد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و روان‌شناختی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد عشق و تضادهای احساسی نیاز به بلوغ عاطفی دارند.

شمارهٔ ۷۸ - در غزل است

ای عشق غم شد از تو مرا شادی
چون از همه جهان به من افتادی

بنده شد از تو مردم آزاده
روی از تو نکرد کس آزادی

سرمایه بخش روی چو گلبرگی
پیرایه دار زلف چو شمشادی

گه پاسبان لاله سیرابی
گه پرده دار سوسن آزادی

عقل سخن شناس جهان دیده
شاگرد تو است با همه استادی

دیرینه یار غار توم گفتی
بیزارم از تو گر همه همزادی

از رفتن تو شادی مرا زاید
کز زادن تو مردمرا شادی

در عاشقی ز عشوه گلبرگی
ما را چه خار بود که ننهادی

گفتی قوامیا چه زیان کردی
تا دست را به صحبت ما دادی

عشقا من از تو داغ بسی دارم
هیچ اندهت مباد چو من بادی
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷ - در غزل است
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۹ - در غزل است
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.