هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از درد دوری از معشوق و عشق سخن می‌گوید. او از صبر و تحمل در برابر این دوری و عشق آتشین صحبت می‌کند و تأکید می‌کند که عشق و معشوق هیچگاه از هم جدا نیستند، حتی اگر فاصله‌های زیادی بینشان باشد. شاعر همچنین از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و یکتا یاد می‌کند که می‌تواند همه چیز را تحت تأثیر قرار دهد.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌تر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا بتوان آن‌ها را به درستی درک کرد.

غزل ۲۳۷

ای دل به بند دوری او جاودانه باش
ای صبر پاسبان در بند خانه باش

ای سر به خاک تنگ فرو رو ، ترا که گفت
در بند کسر حرمت این آستانه باش

هرگز میان عاشق و معشوق بعد نیست
صد ساله راه فاصله گو در میانه باش

صد دوزخم زبانه کشد عشق خود یکیست
گو یک زبان بر سر آمد صد زبانه باش

وحشی نگفتمت که کمانش نمی‌کشی
حالا بیا خدنگ بلا را نشانه باش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۳۶
گوهر بعدی:غزل ۲۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.