هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عمیق و پیچیده‌ای است که شاعر نسبت به عشق و جدایی تجربه می‌کند. شاعر از بیگانگی و دوری از معشوق سخن می‌گوید و امیدوار است روزی این جدایی پایان یابد. او از ناکامی‌های عشق و تأثیرات آن بر روح و روان خود می‌گوید و در عین حال، به زیبایی و استغنای معشوق اشاره می‌کند. شاعر همچنین از رنج‌هایی که در راه عشق متحمل شده، سخن می‌گوید و احساس شرم و ناتوانی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و مفاهیم انتزاعی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۲۴۱

روزی این بیگانگی بیرون کند از خوی خویش
آشنای ما شود مارا بخواند سوی خویش

هم رسد روزی که در کار بد آموز افکند
این گره کامروز افکنده‌ست بر ابروی خویش

لازم ناکامی عشق است استغنای حسن
نیست جای شکوه گر میراندم از کوی خویش

چون پسندم باز فتراک تو ، زیر پا فکن
این سری کز بار او فرسوده‌ام زانوی خویش

سود وحشی چهره بر خاک درش چندان که شد
هم خجل از راه او هم منفعل از روی خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۴۰
گوهر بعدی:غزل ۲۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.