هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و جدایی سخن می‌گوید. او از نابودی خود در عشق، رازداری و سکوت در برابر معشوق، و انتظار برای وصال او می‌گوید. شاعر همچنین از تسلیم کامل در برابر معشوق و رضایت او سخن می‌راند و از غم و اندوه خود در غیاب معشوق شکوه می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۲۴۲

کردیم نامزد به تو نابود و بود خویش
گشتیم هیچ کارهٔ ملک وجود خویش

غماز در کمین گهرهای راز بود
قفلی زدیم بر در گفت و شنود خویش

من بودم و نمودی و باقی خیال تو
رفتم که پرده‌ای بکشم بر نمود خویش

یک وعده خواهم از تو که گردم در انتظار
حاکم تویی در آمدن دیر و زود خویش

از چشم من به خود نگر و منع کن مرا
بی اختیار اگر نشوی در سجود خویش

گو جان و سر برو، غرض ما رضای تست
حاشا که ما زیان تو خواهیم و سود خویش

بزم نشاط یار کجا وین فغان زار
وحشی نوای مجلس غم کن سرود خویش
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۴۱
گوهر بعدی:غزل ۲۴۳
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۳/۱/۱۰ ۲۱:۰۳

نامزد. [ زَ ] (ن مف مرکب ) (از: نام + زد، زده ). (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). معین . مخصوص .

ناشناس
۱۴۰۲/۱۲/۱۰ ۲۳:۱۱

نامزد در این شعر یعنی چه؟