هوش مصنوعی:
شاعر از درد و اندوه فراق و ناامیدی سخن میگوید. او از بار سنگین غم و رنجی که بر دوش دارد شکایت میکند و بیان میکند که دیگر توان تحمل آن را ندارد. شاعر از غم و نیشی که در زندگی وجود دارد مینالد و آرزو میکند که بتواند از این دردها رهایی یابد.
رده سنی:
16+
متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند درد، اندوه و ناامیدی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. این مفاهیم ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین و نامفهوم باشد.
غزل ۲۴۷
ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد کیش
خون چون من بیکسی آسان توان بردن ز پیش
هست بیش از طاقت من بار اندوه فراق
بیش ازین طاقت ندارم گفتهام سد بار بیش
ناوکت گفتم زدل بگذشت رنجیدی به جان
جان من گفتم خطایی مگذران از لطف خویش
از کدامین درد خود نالم که از دست غمت
سینهام چون دل فکار است و درون چون سینه ریش
نوش عشرت نیست وحشی در جهان بی نیش غم
آرزوی نوش اگر داری منال از زخم نیش
خون چون من بیکسی آسان توان بردن ز پیش
هست بیش از طاقت من بار اندوه فراق
بیش ازین طاقت ندارم گفتهام سد بار بیش
ناوکت گفتم زدل بگذشت رنجیدی به جان
جان من گفتم خطایی مگذران از لطف خویش
از کدامین درد خود نالم که از دست غمت
سینهام چون دل فکار است و درون چون سینه ریش
نوش عشرت نیست وحشی در جهان بی نیش غم
آرزوی نوش اگر داری منال از زخم نیش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۴۶
گوهر بعدی:غزل ۲۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.