هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساس گناه و تقاضای مجازات سخن می‌گوید. او از عشق و رنجی که تحمل کرده است می‌گوید و تقاضا می‌کند که با کشتنش، او را از این درد رها کنند. همچنین، او به عفو و رحمت اشاره می‌کند اما می‌گوید که رحمت حدی دارد و از آن حد گذشته است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند تقاضای مرگ و احساس گناه ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل ۲۴۹

مستحق کشتنم خود قائلم زارم بکش
بی گنه می‌کشتیم ، اکنون گنهکارم بکش

تیغ بیرحمی بکش اول زبانم را ببر
پس بیازار و پس از حرمان بسیارم بکش

جرم می‌آید زمن تا عفو می‌آید ز تو
رحم را حدیست ، از حد رفت ، این بارم بکش

وحشیم من کشتن من اینکه رویت بنگرم
روی خود بنما و از شادی دیدارم بکش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۴۸
گوهر بعدی:غزل ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
۱۴۰۱/۸/۱ ۰۶:۳۲

روی خود بنما و از شادی دیدارم بکش!

عالی!!!