هوش مصنوعی:
این شعر از عشق نافرجام، انتظار و رنجهای عاشقانه سخن میگوید. شاعر از بیتوجهی معشوق، گذشت عمر بدون رسیدن به آرزوها و سوختن در آتش عشق شکایت دارد. تصاویری مانند سوختن ستارگان، پیر شدن کبوتر آشیانه و سفید شدن سر از انتظار، بیانگر عمق اندوه و ناامیدی است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه، اندوه و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین برخی از استعارهها و کنایههای بهکار رفته نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰
ز خون دل شده رنگین دو دیده ی تر ما
بهار لاله ما گل کند ز ساغر ما
چرا چو شمع به بالین ما نمی آیی
ز انتظاری بی حد سفید شد سر ما
گذشت عمر و دل ما به آرزو نرسید
در آشیانه ی ما پیر شد کبوتر ما
به پای تکیه ما سفر فرو نمی آرد
کلاه گوشه ی معشوق ما قلندر ما
ستاره سوختگان چون سپند سبز شدند
کجاست گریه ی ابر بهار اختر ما
زدی به تیغ و بریدی و ساختی پامال
چه روزها که نه افکنده ای تو بر سر ما
به سیدا نظر مرحمت نمی سازی
ز چشم دام تو افتاده صید لاغر ما
بهار لاله ما گل کند ز ساغر ما
چرا چو شمع به بالین ما نمی آیی
ز انتظاری بی حد سفید شد سر ما
گذشت عمر و دل ما به آرزو نرسید
در آشیانه ی ما پیر شد کبوتر ما
به پای تکیه ما سفر فرو نمی آرد
کلاه گوشه ی معشوق ما قلندر ما
ستاره سوختگان چون سپند سبز شدند
کجاست گریه ی ابر بهار اختر ما
زدی به تیغ و بریدی و ساختی پامال
چه روزها که نه افکنده ای تو بر سر ما
به سیدا نظر مرحمت نمی سازی
ز چشم دام تو افتاده صید لاغر ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.