هوش مصنوعی: شاعر در این شعر با لحنی عاشقانه و دردمندانه از طبیب (معشوق) می‌خواهد که به او توجه کند و از دوری و بی‌اعتنایی او شکایت می‌کند. او از معشوق می‌خواهد که با ادب و مهربانی به سویش بیاید و از لذت‌های زندگی با او بهره ببرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌ای غیرمستقیم به مصرف شراب (به عنوان نماد) وجود دارد که نیاز به تفسیر دارد.

شمارهٔ ۱۴

ای شمع سوی خانه ی من بی طلب بیا
هنگام صبح اگر نتوانی به شب بیا

اسباب عیش بهر تو آماده کرده ام
چون گل گشاده روی تبسم به لب بیا

چین از جبین چو گردن مینا به طاق نه
در دست جام باده به عیش و طرب بیا

رم کرده عقل و هوش ز من ایستاده اند
شوخی مکن به صحبت من با ادب بیا

از سیدای خویش چه پرهیز می کنی
هان ای طبیب سوختم از تاب و تب بیا!
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.