هوش مصنوعی: این شعر از رنج‌ها و سختی‌های زندگی سخن می‌گوید و از تحمل مصائب و حوادث ناگوار حکایت دارد. شاعر از بی‌پناهی، پیری، و ناملایمات روزگار شکوه می‌کند و به عشق و امید نیز اشاره می‌کند. تصاویری مانند سوختن در آتش، خزان، و سیل حوادث بر تلخی‌های زندگی تأکید دارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و فلسفی است و درک آن نیاز به شناخت ادبیات کلاسیک و بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، مرگ، و تحمل سختی‌ها ممکن است برای مخاطبان کم‌سال سنگین باشد.

شمارهٔ ۱۵

ز غنچه دل ما بی خبر بود گل ما
درون بیضه خزان شد بهار بلبل ما

صدا بلند نکردیم از تهیدستی
ز سنگ سرمه بود ساغر توکل ما

به گلشنی که درو بلبل خوش الحان نیست
شکفتگی نکند غنچه ی تغافل ما

به زور آه تو را ما نگاه داشته ایم
به سرو قد تو پیچیده است سنبل ما

قد خمیده ی ما را اجل کمین کرده
نشسته سیل حوادث به سایه ی پل ما

ز شانه کرده جدا دست ما و می گوید
سزای آن که رساند زیان به کاکل ما

ز غنچه های چمن می کشیم رو زردی
بود چو برگ خزان دیده دست بی پل ما

نشسته ایم در آتش چو سیدا همه عمر
سپند سوخته از غیرت تحمل ما
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.