۸۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲

بی‌لبت شد سنگباران بر لب پیمانه‌ها
می‌پرستان خاک می‌لیسند در میخانه‌ها

هرکه ما را سوخت شمعی بر مزار خویشتن
آید این آواز از خاکستر پروانه‌ها

از معلم کودکان گیرند تعلیم جنون
کرده‌ای دیوانه طفلان را به مکتب‌خانه‌ها

از چمن مرغان به اقبال که بیرون رفته‌اند
پر برآوردند در دنبال ایشان خانه‌ها

تا خط و خال تو در گرد کسادی غوطه زد
بر زمین چون مور گردیدند پنهان دانه‌ها

گوشه‌گیران از حوادث‌های دوران ایمنند
جغد را باشد حصار عافیت ویرانه‌ها

پای خود دانسته نه در بزم ما ای محتسب
گردش گرداب باشد گردش پیمانه‌ها

می‌شوند آیینه‌ها روشن ز صیقل سیدا
سنگ طفلان سرمه چشم است با دیوانه‌ها
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.