هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و ناامیدی شاعر در زندگی سخن می‌گوید. او از روزگار ناسازگار، بی‌مهری اطرافیان، و شرایط سخت زندگی شکایت دارد. تصاویری مانند فواره‌های خشک، گهواره‌های ناآرام، و گریبان‌های پاره نشان‌دهنده‌ی رنج و محرومیت هستند. شاعر همچنین به زیان‌های نگاه‌های خیره به زیبایی و کمبود محبت در جهان اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق اجتماعی و عرفانی موجود در شعر، مانند ناامیدی، حسرت، و انتقاد از بی‌عدالتی، برای درک و ارتباط بهتر نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'گریبان پاره‌ها' و 'خون خوردن از شیر مادر' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۰

ای خط سبزت بهار محشر آواره‌ها
سنبل زلفت کمند گردن نظاره‌ها

در چمن ای شعله‌خو تا عزم رفتن کرده‌ای
شمع روشن کرده‌اند از مقدمت فواره‌ها

کوکبم را نیست آرامی ز گردش‌های چرخ
خواب آسایش نمی‌بینم در این گهواره‌ها

روزگاری شد مروت رفته از دریادلان
تر نمی‌گردد سرانگشتی از این فواره‌ها

ما ز مصر امروز گویا رخت هستی بسته‌ایم
نیست ما را کاوران غیر از گریبان پاره‌ها

گشته‌ایم از شیر مادر تا جدا خون می‌خوریم
تخت شاهی بود ما را تخته گهواره‌ها

حسن را از خیره‌چشمان می‌رسد آخر زیان
ماه می‌گردد هلال از الفت سیاره‌ها

سیدا در جوی ارباب کرم نم بس که نیست
آب حسرت می‌زند جوش از لب فواره‌ها
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.