هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از معشوق خود دعوت می‌کند تا نزد او بیاید. او از زیبایی‌های طبیعت مانند دریا، صحرا، گل‌ها و پرندگان برای توصیف احساسات خود استفاده می‌کند و از معشوق می‌خواهد تا در دل و چشم او جای گیرد. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی، عمق عشق و اشتیاق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عارفانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تصاویر پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به طور کامل درک شود.

شمارهٔ ۵۱

در دل ما گر نمی آیی به چشم ما بیا
از محیط اندیشه داری بر لب دریا بیا

خاک در چشمم زند نظاره همچون گردباد
ای نسیم پیرهن از دامن صحرا بیا

از طپیدن ریخت زیر دام بال و پر مرا
بر سر صید خود ای صیاد بی پروا بیا

سینه را چون لاله از داغت چراغان کرده ام
در چمن بهر تماشا ای گل رعنا بیا

از نگاهم می توان سیر گل بادام کرد
چشم در راه توام ای نرگس شهلا بیا

خانه دل کرده ام چون صفحه آئینه صاف
یک شب از بهر خدا ای شمع بزم آرا بیا

روزگاری شد که چشم سیدا مأوای توست
آفتابی در مقام خود بیا تنها بیا
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.