هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق و وصال سخن می‌گوید و تشنگی خود را به دیدار معشوق بیان می‌کند. او از ذوق رهایی از قفس و رسیدن به وصال می‌گوید و خود را در خدمت معشوق می‌داند. شاعر همچنین از خوش‌بختی و اقبال خود در برابر معشوق سخن می‌گوید و اسباب خوشدلی را در کنار او می‌یابد.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی بیشتری دارد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۲۶۲

تو زمن پرس قدر روز وصال
تشنه داند که چیست آب زلال

ذوق آن جستن از قفس ناگاه
من شناسم نه مرغ فارغ بال

می‌توان مرد بهر آن هجران
کش وصال تو باشد از دنبال

این منم، این منم به خدمت تو
ای خوشم حال و ای خوشم احوال

این تویی، این تویی برابر من
ای خوشم بخت و ای خوشم اقبال

وحشی اسباب خوشدلی همه هست
ای دریغا دو جام مالامال
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۶۱
گوهر بعدی:غزل ۲۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.