۳۲۲ بار خوانده شده

غزل ۲۶۴

دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم
در هم شکست بند و در بند خانه هم

برخاست باد شرطه و زورق درست ماند
از موج خیز رستم و دیدم کرانه هم

آن مرغ جغد شیوه که سوی تو می‌پرید
بال و پرش بسوختم و آشیانه هم

گر دیگر از پی تو دوم داد من بده
مهمیز کن سمند و بزن تازیانه هم

وحشی چرا به ننگ نمیری که پیش او
از غیر کمتری ، ز سگ آستانه هم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۶۳
گوهر بعدی:غزل ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.