هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از رهایی از بندهای زمانه و مشکلات زندگی سخن می‌گوید. او از تلاش‌های خود برای رسیدن به معشوق و موانعی که بر سر راهش قرار گرفته، می‌گوید. همچنین، شاعر از ناامیدی و دردهای عاطفی خود صحبت کرده و از معشوق می‌خواهد که اگر دوباره به سوی او بازگردد، با او با مهربانی رفتار کند. در نهایت، شاعر از تحقیر شدن در برابر معشوق و احساس حقارتی که دارد، ابراز ناراحتی می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و دردهای عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به درستی درک شوند.

غزل ۲۶۴

دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم
در هم شکست بند و در بند خانه هم

برخاست باد شرطه و زورق درست ماند
از موج خیز رستم و دیدم کرانه هم

آن مرغ جغد شیوه که سوی تو می‌پرید
بال و پرش بسوختم و آشیانه هم

گر دیگر از پی تو دوم داد من بده
مهمیز کن سمند و بزن تازیانه هم

وحشی چرا به ننگ نمیری که پیش او
از غیر کمتری ، ز سگ آستانه هم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۶۳
گوهر بعدی:غزل ۲۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.