هوش مصنوعی:
این متن بیانگر درد و رنج عاطفی، جدایی، و محبت پدرانه است. شاعر از اشک و آه خود سخن میگوید و اشاره میکند که نور دل و جگر بند یکی هستند. همچنین، از ضعف پیوندها و محنت و غم فرهاد یاد میکند و به کمبود جود و مروت در میان مردم اشاره دارد. در پایان، به توبهای که شکسته شده هشدار میدهد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربههای زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج عاطفی ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
شمارهٔ ۱۱۹
دلم به پرده دریهای اشک خورسند است
محبت پدری عیب پوش فرزند است
به غیر محنت و غم نیست قسمت فرهاد
همیشه خون جگر روزیی هنرمند است
ز اهل جود صدایی بروز نمی آید
در مروت احسان ز پشت او بند است
به توبه یی که شکستی درست تکیه مکن
بنه ز دست عصایی که سست پیوند است
ز اشک و آه مرا سیدا جدایی نیست
یکیست نور دل و دیگری جگر بند است
محبت پدری عیب پوش فرزند است
به غیر محنت و غم نیست قسمت فرهاد
همیشه خون جگر روزیی هنرمند است
ز اهل جود صدایی بروز نمی آید
در مروت احسان ز پشت او بند است
به توبه یی که شکستی درست تکیه مکن
بنه ز دست عصایی که سست پیوند است
ز اشک و آه مرا سیدا جدایی نیست
یکیست نور دل و دیگری جگر بند است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.