هوش مصنوعی: شاعر در این متن از دردها و رنج‌های خود سخن می‌گوید، از تیغ ناحق، حسرت‌ها، و ناامیدی‌هایش. او به یاد صید بی‌گناه، برگ لالهٔ افتاده، و مزرع بی‌حاصل می‌افتد و خود را در گرداب سرگردانی می‌بیند. همچنین از فریب و وعده‌های نادرست و مرگی که به آن راضی شده یاد می‌کند. ناله‌های جغد و مرغ بی‌بال و پر نیز او را به یاد منزل و دلش می‌اندازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند مرگ، فریب، و ناامیدی نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۷۸

مرغ بی بال و پری دیدم دلم آمد به یاد
ناله جغدی شنیدم منزلم آمد به یاد

از فریب و وعده های او شدم راضی به مرگ
شب همه شب دست و تیغ قاتلم آمد به یاد

در تلاش بحر چون گرداب سرگردان شدم
حسرت لبهای خشک ساحلم آمد به یاد

سر نزد از کشتزار عمر من غیر از سپند
سوختم چون مزرع بی حاصلم آمد به یاد

سیدا دیدم به خاک افتاده برگ لاله را
تیغ ناحق خورده صید بسملم آمد به یاد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.