هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از غم و اندوه خود در ایام عید میگوید و بیان میکند که در حالی که دیگران شادمان هستند، او دلشکسته و نالان است. او از معشوق خود میخواهد که به او توجه کند و با حضور خود، غبار غم را از دامنش بزداید. شاعر همچنین به گذشت زمان و عدم رسیدن به آرزوهایش اشاره میکند و امیدوار است که با بازگشت معشوق، شادی به زندگیاش بازگردد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی و شناختی دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد.
شمارهٔ ۱۹۳
زلف تو شام بوی و جبین صبحگاه عید
ابر و هلال روزه و رخسار ماه عید
چشمم پر است از تو چو صحن نمازگاه
دروی خطت سیاه و جمال تو شاه عید
شاید که در کنار کشم از میان خلق
تا بازگشتن تو نشینم به راه عید
آنها که منکرند به امروز عید را
بوس و کنار ما و تو باشد گواه عید
غیر از تو بهره مند مرا دل ز شکوه پر
مردم ز عید خرم و من دادخواه عید
بر دامن تو تا نشیند ز ره غبار
از ابر دیده آب فشانم به راه عید
چندین هلال نو شد و عید آمد و گذشت
هرگز نکرد سایه به فرقم کلاه عید
ای سیدا رساند خطش نامه وصال
باشد بهشت آمدن تیر ماه عید
ابر و هلال روزه و رخسار ماه عید
چشمم پر است از تو چو صحن نمازگاه
دروی خطت سیاه و جمال تو شاه عید
شاید که در کنار کشم از میان خلق
تا بازگشتن تو نشینم به راه عید
آنها که منکرند به امروز عید را
بوس و کنار ما و تو باشد گواه عید
غیر از تو بهره مند مرا دل ز شکوه پر
مردم ز عید خرم و من دادخواه عید
بر دامن تو تا نشیند ز ره غبار
از ابر دیده آب فشانم به راه عید
چندین هلال نو شد و عید آمد و گذشت
هرگز نکرد سایه به فرقم کلاه عید
ای سیدا رساند خطش نامه وصال
باشد بهشت آمدن تیر ماه عید
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.