هوش مصنوعی: شاعر در این متن بیان می‌کند که با وجود درد و رنج عشق و جدایی، دیگر پشیمان نیست و به دنبال درمان دردهای گذشته نمی‌گردد. او اعلام می‌کند که دیگر در میدان عشق حضور ندارد و به دنبال بازگشت نیست. همچنین اشاره می‌کند که محبتی که او را خوار می‌کرد، دیگر وجود ندارد و او به دنبال یوسف جدیدی در شهر دیگری است.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی مانند عشق، جدایی، پشیمانی و تغییر شخصیت است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد.

غزل ۲۷۲

نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم
دل پشیمان است لیکن ما پشیمان نیستیم

گر چه از دل می‌رود عشق به جان آمیخته
با وجود این وداع صعب گریان نیستیم

گو جراحت کهنه شو ما از علاج آسوده‌ایم
درد گو ما را بکش در فکر درمان نیستیم

آنچه مارا خوار می‌کرد آن محبت بود و رفت
گو به چشم آن مبین مارا که ما آن نیستیم

ما سپر انداختیم اینک حریف عشق نیست
طبل برگشتن بزن ما مرد میدان نیستیم

یوسف دیگر به دست آریم وحشی قحط نیست
ما مگر درمصر یعنی شهر کاشان نیستیم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۷۱
گوهر بعدی:غزل ۲۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.