هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عشق و اشتیاق خود به معشوق می‌پردازد و از دوری و سرمای روزگار شکایت می‌کند. او آرزو می‌کند که معشوق به او نگاهی کند، به خانه‌اش بیاید و دری از غیب به رویش گشوده شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و انتظار نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۰۲

ای مه شبی به خانه ام آیی چه می شود
بر من دری ز غیب گشایی چه می شود

تا کی ز پیش دیده من بگذری بناز
در چشم من چو سرمه درآیی چه می شود

یخ بسته ام چو شمع ز سرمای روزگار
ای آفتاب روی نمایی چه می شود

ایستاده ایم در ره تو نقد جان به کف
از ما به یک نگاه ربایی چه می شود

گردم به گرد کوی تو هر شب چو سیدا
یک ره تو هم ز خانه برآیی چه می شود
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۰۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۰۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.