هوش مصنوعی:
این شعر از حسرت و اندوه عمیق شاعر نسبت به گذشته و از دسترفتهها سخن میگوید. او از ارزش ناشناخته سخن در زمان حال، مرگ فرزندان، و روزهای خوش گذشته یاد میکند. تصاویری مانند شمع در ویرانه، مهتاب نایاب، و سهراب بر دوش رستم، همگی بر غم و اندوه شاعر تأکید دارند. همچنین، شاعر از انتظار و بیقراری خود در نبود معشوق میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند اندوه، مرگ و فراق است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از اشارات تاریخی و ادبی ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
شمارهٔ ۲۲۶
بی تو در چشمم نگه در شیشه چون سیماب بود
مردمک در دیده ام چون بسمل قصاب بود
انتظار مقدمت می بردم امشب تا سحر
همچو شمع کشته در ویرانه ام مهتاب بود
نوبهار ابر خط آبی زد و بیدار کرد
بس که عمری سرمه در چشم تو مست خواب بود
امشب از بزم حریفان تا سحر بیرون نرفت
ساغر می کشتی افتاده در گرداب بود
خط برویش کرد چشم بوالهوس را آشنا
ای خوش آن وقتی کلام الله بی اعراب بود
مرده فرزند قابل حیف باشد زیر خاک
عمرها بر دوش رستم قالب سهراب بود
در زمان ما سخن قدری ندارد سیدا
این گهر زین پیش در گنجینه ها نایاب بود
مردمک در دیده ام چون بسمل قصاب بود
انتظار مقدمت می بردم امشب تا سحر
همچو شمع کشته در ویرانه ام مهتاب بود
نوبهار ابر خط آبی زد و بیدار کرد
بس که عمری سرمه در چشم تو مست خواب بود
امشب از بزم حریفان تا سحر بیرون نرفت
ساغر می کشتی افتاده در گرداب بود
خط برویش کرد چشم بوالهوس را آشنا
ای خوش آن وقتی کلام الله بی اعراب بود
مرده فرزند قابل حیف باشد زیر خاک
عمرها بر دوش رستم قالب سهراب بود
در زمان ما سخن قدری ندارد سیدا
این گهر زین پیش در گنجینه ها نایاب بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.