هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عاشقانه، عشق و وابستگی خود به معشوق را بیان می‌کند و آرزو می‌کند که حتی در کوچک‌ترین نقش‌ها نیز در کنار معشوق باشد. او از دوری و نزدیکی به معشوق سخن می‌گوید و تمایل خود را برای خدمت و همراهی با معشوق در هر شرایطی نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و ادبی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند عشق و وابستگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل ۲۷۵

این بس که تماشایی بستان تو باشم
مرغ سر دیوار گلستان تو باشم

کافیست همین بهره‌ام از مائدهٔ وصل
کز دور مگس ران سر خوان تو باشم

این منصب من بس که چو رخش تو شود زین
جاروب کش عرصهٔ جولان تو باشم

خواهم که شود دست سراپای وجودم
در شغل عنان گیری یکران تو باشم

در بزمگه یوسف اگر ره دهدم بخت
درآرزوی گوشهٔ زندان تو باشم

در تشنگیم طالع بد جان به لب آرد
گر خود به سر چشمهٔ حیوان تو باشم

من وحشیم و نغمه سرای چمن حسن
معذورم اگر مرغ غزلخوان تو باشم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۷۴
گوهر بعدی:غزل ۲۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.