۸۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۴

دست کوتاهم اگر منظور چشم او شود
آستین من کمند گردن آهو شود

خال او را عشقبازی های من داد امتیاز
رنگ زردم ز عفر پیشانی هندو شود

جنگ دو شمشیر از دو ابروی او اوج یافت
تیغها گردد علم روزی که چار ابرو شود

می کند دست تهی دیوانه دنیا دوست را
شانه از زلفش چو دور افتد پریشان گو شود

می کند ظالم به اندک تقویت گردنکشی
شعله لاغر ز خار و خس قوی بازو شود

می خورند اهل سخن از ناتوانی پیچ و تاب
در کف من خامه می ترسم که کلک مو شود

سیدا را زهر خندش داغ دل شد کامیاب
بخت اگر سازد مددگاری نمک دارو شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.