۸۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۳۶

شعله خوبانی که هر یک آفت پروانه اند
پیش شمع روی او چون شمع ماتمخانه اند

عشقبازان مو به مو دانند حال تیره ام
سینه چاکان روشناس زلف همچون شانه اند

دست اگر یابند به چشمان یکدگر را می خورند
اهل عالم صورت دیوار را همخانه هند

غافلان را می برد از جای اندک وسوسه
سر به بالین ماندگان محتاج یک افسانه اند

بی خودند از یاد محشر سیدا فرزانگان
عاقلان در فکر کار خویشتن دیوانه اند
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.