۱۰۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۴۵

به سیر باغ اگر آن شعله بالا بلند آید
مبارک باد گویان بر سر گلها سپند آید

به دشت آرزو بینم اگر از دور آهویی
نگه از دیده ام پیچیده بیرون چون کمند آید

کدامین غنچه لب واکرده دکان تبسم را
به گوشم هر زمان آواز حلوای به قند آید

دل ما را مده از دست ای کاکل به آسانی
چه خونها می خورد صیاد تا صیدی به بند آید

مرا ای سیدا کشتست شمشیر عتاب او
کشیدن تیغ ابرو بر سر من تا به چند آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.