هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات شاعر درباره تغییرات و از دست رفتن ویژگی‌های محبوب و دوست‌داشتنی یک شخص یا چیزی می‌پردازد. شاعر از لطف‌ها و احسان‌های گذشته، یاران از دست رفته، و ویژگی‌های جذاب و دوست‌داشتنی که اکنون وجود ندارند، سوال می‌پرسد و افسوس می‌خورد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق و حسرت‌آلود است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۲۵۴

می پرستی های آن لبهای خندانت چه شد
تلخ گوئی های لعل شکرافشانت چه شد

فوطه زاری همان در گردن قمری بجاست
سرکشی ها کردن سرو خرامانت چه شد

سبزه ات چون سنبل از دیوار گلشن سرکشید
آب و تاب شبنم و بزم گلستانت چه شد

ناوکت با یک ادا از جوشن جان می گذشت
قوت بازو و دلدوزیی مژگانت چه شد

صد کمند انداز را زلفت به یک مو بسته بود
تیزدستی های آن زلف پریشانت چه شد

نسبت خود گل به دامان قیامت می رساند
صبحدم سر می زد از چاک گریبانت چه شد

آنکه عمری با تو لاف آشنایی می زدند
کم نما گشتند یارانت به یارانت چه شد

از اسیران تو غیر از سیدا یک کس نماند
در حق آن قوم چندین لطف و احسانت چه شد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.