هوش مصنوعی:
این شعر از سیدا شاعر، با استفاده از تصاویر و استعارههای زیبا، احساسات عمیق و دردهای درونی را بیان میکند. شاعر از گلستان، غنچه، داغ در سینه، لاله، قفس، آه، دود، پرگار، چراغ، آسمان و گل سوسن برای انتقال مفاهیم عاشقانه و عرفانی استفاده کرده است. در نهایت، شاعر خود را به شمع تشبیه میکند که با قطرهای روغن میتواند انجمن را روشن کند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند درد و رنج عشق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۷۹
بی رخت گل به گلستان سر بی تن باشد
غنچه بر شاخ هوا سنگ فلاخن باشد
داغ در سینه گرمم چو نفس جا دارد
منزل سوختگان گوشه گلخن دارد
دیدن لاله کند تازه گل داغ مرا
این چراغ از نفس سوخته روشن باشد
قفس از آه گرفتار چه پروا دارد
چه کند دود در آن خانه که روزن باشد
نتوان برد از این دایره بیرون خود را
همچو پرگار اگر پای ز آهن باشد
خانه دل شود از گوشه نشینی روشن
پای خوابیده چراغ ته دامن باشد
هفت گردون شده از سیلی آهم نیلی
آسمان در چمن من گل سوسن باشد
سیدا شمع صفت انجمن آرای شوم
در سر انگشتم اگر قطره روغن باشد
غنچه بر شاخ هوا سنگ فلاخن باشد
داغ در سینه گرمم چو نفس جا دارد
منزل سوختگان گوشه گلخن دارد
دیدن لاله کند تازه گل داغ مرا
این چراغ از نفس سوخته روشن باشد
قفس از آه گرفتار چه پروا دارد
چه کند دود در آن خانه که روزن باشد
نتوان برد از این دایره بیرون خود را
همچو پرگار اگر پای ز آهن باشد
خانه دل شود از گوشه نشینی روشن
پای خوابیده چراغ ته دامن باشد
هفت گردون شده از سیلی آهم نیلی
آسمان در چمن من گل سوسن باشد
سیدا شمع صفت انجمن آرای شوم
در سر انگشتم اگر قطره روغن باشد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.