هوش مصنوعی: این متن به انتقاد از دنیاپرستی و غفلت انسان‌ها از مرگ و حقایق زندگی می‌پردازد. شاعر از وابستگی مردم به مال و ثروت (مانند قارون) و غفلت از روز مرگ انتقاد می‌کند. همچنین، او به تغییر احوال و ناامیدی از ثمره‌های زندگی اشاره دارد و از خشونت و بی‌ادبی در جامعه سخن می‌گوید. در نهایت، متن به جنون و آشفتگی در جهان اشاره می‌کند که حتی سالکان را نیز تحت تأثیر قرار داده است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر مانند خشونت و جنون نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی برای تحلیل دارند.

شمارهٔ ۲۹۷

ترک هستی سالکان در زیر گردن کرده اند
رهنوردان کفش تنگ از پای بیرون کرده اند

در بیابان جنون امروز همچون گردباد
خیمه بر پا دوستان بر خاک مجنون کرده اند

دست گلچینان ز گلشن بسته بیرون برده اند
این گروه بی ادب در بوستان خون کرده اند

نیست امید ثمر از نخل های میوه دار
منعمان احوال خود اکنون دگرگون کرده اند

گشته جوی شیر پیش چشم مجنون بحر خون
تا سر خود لاله ها از کوه بیرون کرده اند

می برند اموال خود همراه در زیر زمین
اهل دنیا تکیه بر دیوار قارون کرده اند

سیدا گنجینه داران غافلند از روز مرگ
همچو مار این قوم را گویا که افسون کرده اند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.