۹۱ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۲۰

سبزه خط بخشد از لعل لب او جان به ابر
می دهد این خضر آب از چشمه حیوان به ابر

کشت ما بی حاصلان از تشنگی لب خشک ماند
گوشه چشمی نما ای دیده گریان به ابر

جود ذاتی بس که از اهل مروت برده اند
می ستاند گردم آبی دهد عمان به ابر

کشت زار عالم از چشم تر ما خرم است
در زمان ما ندارد حاجتی دهقان به ابر

آستین از گریه من حلقه گرداب شد
می شود دریا چو بگذارد کسی دامان به ابر

سد راهم آن سر کو گر نگردد سیدا
موج اشکم می رساند تیغ چون توفان به ابر
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.