هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه، ناامیدی و سرگشتگی شاعر است. او از فراق، بی‌پناهی و تیره‌بختی خود می‌نالد و احساس می‌کند در دام تقدیر گرفتار شده است. تصاویری مانند سنگ زدن بر سر، مرغ بی‌بال، آینه فولاد و دیوار بی‌بنیاد، همگی بر عمق رنج و ناامیدی او تأکید دارند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی مانند ناامیدی، سرگشتگی و رنج است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است تأثیر منفی بر روحیه آن‌ها بگذارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم به بلوغ فکری نیاز دارند.

شمارهٔ ۳۳۴

می کنم چون شمع بهر سوختن امداد خویش
چند سازم تکیه بر دیوار بی بنیاد خویش

ناله من خنده کبک است در کهسارها
می دهم منبعد سنگ سرمه بر فریاد خویش

پنجه هر شب می زنم بر روی طفل آرزو
می کنم روشن چراغ سیلی استاد خویش

بیستون را صورت شیرین ز جا برداشته
سنگ بر سر می زنم بر ماتم فرهاد خویش

حاصل سرگشتگان جز دست بر هم سوده نیست
آسیا دربار کلفت باشد از ایجاد خویش

مرغ بی بالم ز من اقبال آزادی خطاست
کرده ام بیعت به دام ودانه صیاد خویش

تیره بختی در بغل دارد دل صاف مرا
در نمد پیچیده ام آئینه فولاد خویش

سیدا از هستی خود آنقدر رم کرده ام
سر به صحرا می زنم روزی که سازم یاد خویش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.