۹۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۳۳۵

با که روشن سازم احوال دل افگار خویش
تا یکی چون شمع سوزم بر سر بیمار خویش

بهر آسایش گر از غمخانه سر بیرون کنم
می نهم چون سایه پهلو بر ته دیوار خویش

یوسف من از خریداران کسادی می کشد
بر دکان آتش زنم از سردیی بازار خویش

بر سر من آسیا گردد تحمل می کنم
چون نمی بینم کسی را زیر گردون بار خویش

بر بدن از ناله . . .
. . . را خویش
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.