هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از بیمهری روزگار و رنجهای عاطفی خود میگوید. او از زخمهای دل، آرزوهای بربادرفته و احساس تنهایی سخن میگوید. همچنین، از تأثیرات منفی این رنجها بر روح و روان خود یاد میکند.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عاطفی عمیق و اندوهبار است که درک آنها برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
شمارهٔ ۳۸۲
خشک است ز بی مهریی ایام دماغم
در آرزوی روغن آبست چراغم
زخم جگرم کرده بناصور ارادت
ای دست مروت منه انگشت به داغم
ریزند اگر در چمنم آب زمرد
چون برگ خزان دیده دمد سبز دماغم
از آبله ام چشمه خون سر هر خار
انگشت نما گشت ره از پای سراغم
رفتم به تماشای چمن همره سید
از آتش رخساره گل سوخت دماغم
در آرزوی روغن آبست چراغم
زخم جگرم کرده بناصور ارادت
ای دست مروت منه انگشت به داغم
ریزند اگر در چمنم آب زمرد
چون برگ خزان دیده دمد سبز دماغم
از آبله ام چشمه خون سر هر خار
انگشت نما گشت ره از پای سراغم
رفتم به تماشای چمن همره سید
از آتش رخساره گل سوخت دماغم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.