هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از استعارههای مختلف مانند شمع، گل، و یوسف برای بیان احساسات عمیق و عاشقانه استفاده میکند. شاعر از مفاهیمی مانند سوختن، اشک، و جدایی سخن میگوید و به مضامینی مانند عشق، رنج، و امید اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی ادبی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج و جدایی ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین باشد.
شمارهٔ ۳۸۱
بهر سوغای عزیزان جان ز تن بیرون کنم
یوسف خود را از این چه بی رسن بیرون کنم
ماتم طفلان بود چون خنده گل بی بقا
غنچه را پیش از شکفتن از چمن بیرون کنم
از لب خود بوسه یی امیدوارم کرده یی
نیست این حرفی که او را از دهن بیرون کنم
تا نسازم در میان کشتگان خود را شهید
روز محشر کی سر خود از کفن بیرون کنم
آب سازد آتش من زهره پروانه را
شمع را مردانه وار از انجمن بیرون کنم
قامتش در دیده من جلوه گر گردد چو شمع
گر دو سر چون شمعدان از یک بدن بیرون کنم
من نه آن نخلم که همچون شمع مجلس سیدا
اشک را از دیده وقت سوختن بیرون کنم
یوسف خود را از این چه بی رسن بیرون کنم
ماتم طفلان بود چون خنده گل بی بقا
غنچه را پیش از شکفتن از چمن بیرون کنم
از لب خود بوسه یی امیدوارم کرده یی
نیست این حرفی که او را از دهن بیرون کنم
تا نسازم در میان کشتگان خود را شهید
روز محشر کی سر خود از کفن بیرون کنم
آب سازد آتش من زهره پروانه را
شمع را مردانه وار از انجمن بیرون کنم
قامتش در دیده من جلوه گر گردد چو شمع
گر دو سر چون شمعدان از یک بدن بیرون کنم
من نه آن نخلم که همچون شمع مجلس سیدا
اشک را از دیده وقت سوختن بیرون کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.