هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناراحتی و درماندگی خود سخن می‌گوید. او از بی‌تابی و غصه‌هایش می‌نالد و احساس می‌کند که راهی برای رهایی از این وضعیت ندارد. شاعر از بخت بد خود شکایت می‌کند و نه از دوستانش. او از ساقی می‌خواهد که شراب صاف را به دیگران بدهد، زیرا خودش ذوق نوشیدن شراب ناب را ندارد. شاعر خود را در حالتی از اندوه و ناامیدی توصیف می‌کند و می‌گوید که همه چیز برایش باعث الم و درد است.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، موضوعات غم و اندوه و ناامیدی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد و نیاز به بلوغ فکری و عاطفی بیشتری دارد.

غزل ۲۹۵

همخواب رقیبانی و من تاب ندارم
بی‌تابم و از غصهٔ این خواب ندارم

زین در نتوان رفت و در آن کو نتوان بود
درمانده‌ام و چارهٔ این باب ندارم

آزرده ز بخت بد خویشم نه ز احباب
دارم گله ازخویش و ز احباب ندارم

ساقی می صافی به حریفان دگر ده
من دُرد کشم ذوق می ناب ندارم

وحشی صفتم اینهمه اسباب الم هست
غیر از چه زند طعنه که اسباب ندارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۹۴
گوهر بعدی:غزل ۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.