هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساسات درونی خود سخن میگوید و بیان میکند که در انتظار شنیدن صدای معشوق است. او تأکید میکند که رازدار است و در عشق، رقیب دغاباز نیست. همچنین، اعلام میکند که اگر برای معشوق خانه و کاشانه را ترک نکند، فردی بیقید و رند نخواهد بود.
رده سنی:
16+
این شعر حاوی مفاهیم عاطفی و عاشقانهای است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و احساسی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری کلاسیک ممکن است برای مخاطبان جوانتر چالشبرانگیز باشد.
غزل ۲۹۷
چون طفل اشک پرده در راز نیستم
از من مپوش راز که غماز نیستم
در انتظار اینکه مگر خواندم شبی
یک شب نشد که گوش بر آواز نیستم
بیخود مرا حکایت او چیست بر زبان
گر در خیال آن بت طناز نیستم
در بزم عشق نرد مرادی نمیزدم
زانرو که چون رقیب دغاباز نیستم
گر ترک خانمان نکنم از برای تو
وحشی رند خانه برانداز نیستم
از من مپوش راز که غماز نیستم
در انتظار اینکه مگر خواندم شبی
یک شب نشد که گوش بر آواز نیستم
بیخود مرا حکایت او چیست بر زبان
گر در خیال آن بت طناز نیستم
در بزم عشق نرد مرادی نمیزدم
زانرو که چون رقیب دغاباز نیستم
گر ترک خانمان نکنم از برای تو
وحشی رند خانه برانداز نیستم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۲۹۶
گوهر بعدی:غزل ۲۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.