هوش مصنوعی:
این شعر غمانگیز بیانگر احساسات عمیق شاعر از دوری معشوق است. او از تنهایی، بیقراری و رنج ناشی از این جدایی میگوید و با تصاویری مانند گریز از آشنا، اسارت در زنجیر دوری، و تشبیه طبیعت به حالت سوگواری، عمق درد خود را نشان میدهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق و غمانگیز است که درک آن برای نوجوانان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'دشت کربلا' نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارند.
شمارهٔ ۴۸۱
نمی نهم به در باغ خلد پا بی تو
نمایدم به نظر کام اژدها بی تو
ز رفتن تو جنون روی بر من آورده
به کوه و دشت گریزم ز آشنا بی تو
ز دوریی تو اسیرم بکنده زانو
مقید است به زنجیر دست و پا بی تو
ز پشت کلبه من آفتاب می گذرد
رمیده است ز کاشانه ام ضیا بی تو
کنند خنده به ناکامیم گل و غنچه
ز عندلیب به گوشم رسد نوا بی تو
فرو رفتن تو شده غنچه خسپ لاله و گل
نکرده است چمن سینه بر هوا بی تو
ز گریه خانه به سیلاب دادم و رفتم
ز سوز دل زدم آتش به بوریا بی تو
چو سایه از ته دیوار خود نمی جنبم
نمی روم من بیچاره هیچ جا بی تو
بهر زمین که گذارم قدم بسر غلتم
خورم ز گردش افلاک پیش پا بی تو
مرا اگر به تماشای لاله زار برند
بود به دیده من دشت کربلا بی تو
به فکر خواب سرم تا به روز می گردد
شدست بالش من سنگ آسیا بی تو
فراق تو زده آتش به ساکنان چمن
نهاده اند چو گل سینه بر هوا بی تو
به سیدا نظر ای لاله رو نمی سازی
گرفته چهره او رنگ کهربا بی تو
نمایدم به نظر کام اژدها بی تو
ز رفتن تو جنون روی بر من آورده
به کوه و دشت گریزم ز آشنا بی تو
ز دوریی تو اسیرم بکنده زانو
مقید است به زنجیر دست و پا بی تو
ز پشت کلبه من آفتاب می گذرد
رمیده است ز کاشانه ام ضیا بی تو
کنند خنده به ناکامیم گل و غنچه
ز عندلیب به گوشم رسد نوا بی تو
فرو رفتن تو شده غنچه خسپ لاله و گل
نکرده است چمن سینه بر هوا بی تو
ز گریه خانه به سیلاب دادم و رفتم
ز سوز دل زدم آتش به بوریا بی تو
چو سایه از ته دیوار خود نمی جنبم
نمی روم من بیچاره هیچ جا بی تو
بهر زمین که گذارم قدم بسر غلتم
خورم ز گردش افلاک پیش پا بی تو
مرا اگر به تماشای لاله زار برند
بود به دیده من دشت کربلا بی تو
به فکر خواب سرم تا به روز می گردد
شدست بالش من سنگ آسیا بی تو
فراق تو زده آتش به ساکنان چمن
نهاده اند چو گل سینه بر هوا بی تو
به سیدا نظر ای لاله رو نمی سازی
گرفته چهره او رنگ کهربا بی تو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.