هوش مصنوعی: این شعر بیانگر غم و اندوه شاعر از فراق یار و نبود معشوق است. شاعر از ناتوانی در نوشتن، سوختن مانند شمع، بی‌خوابی و اشک‌ریزی سخن می‌گوید و احساس می‌کند که جهان بدون یارش تاریک و پریشان است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل احساسات عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک یا مناسب نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عرفانی ممکن است برای سنین پایین‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۸۲

نمی نهم به تماشای گل قدم بی تو
نمی زنم به کسی همچو غنچه دم بی تو

کتابتی به تو انشا نمی توانم کرد
فتاده است ز انگشت من قلم بی تو

شدست کشورم از رفتن تو زیر و زبر
گرفته ملک دلم را سپاه غم بی تو

به داغ سینه خود مرهمی که بگذارم
فتیله می شود و می کند ستم بی تو

چو شمع شب همه شب سوختن بود کارم
ز دیده ریخته اشک و نشسته ام بی تو

به روی بستر خود خواب را نمی بینم
چو چشم آهوی وحشی نموده رم بی تو

دل کباب من از جای برنمی خیزد
نهاده آتش من سینه را به نم بی تو

خط غبار جمال تو بود سر خط من
قلم شکسته و گم کرده ام رقم بی تو

ز رفتن تو هلالی شدست ماه تمام
شدست نور چراغ سپهر کم بی تو

نمی کنند لبم تر ز چشمه زمزم
نمی دهند مرا جای در هرم بی تو

چو شمع ماتمیان دود شعله آهم
در آسمان زده چون کهکشان علم بی تو

غلام حلقه به گوش تو قمریان شده اند
چو طوق فاخته گردیده سرو خم بی تو

نمی کنی به لب خشک سیدا رحمی
کشیده است ارادت ز جام جم بی تو
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.