هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از احساسات عمیق خود درباره عشق و جستجوی معنا در زندگی میگوید. او از بوی خوش باغ تازه، جستجوی بیپایان برای یافتن سراغی تازه، و روشنایی خانهاش با چراغهای تازه سخن میگوید. همچنین، از رنجهای عاشقانه و سوختن در داغهای تازه گل شکایت میکند و در پایان، هشدار میدهد که اگر شمع بزم از سیدا خبر نگیرد، در پای چراغ تازهای کشته خواهد شد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و برخی اشارات به رنج و سوختن است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ فکری و تجربه بیشتری دارد.
شمارهٔ ۵۰۱
بردهام امروز بوی خوش ز باغ تازهای
باز پیدا کردهام چون گل دماغ تازهای
میدوم عمریست چون خورشید بر گرد جهان
تا از آن گمگشتهام یابم سراغ تازهای
گفت امشب خانهات روشن کنم چون آفتاب
بر کف هر ذرهام باشد چراغ تازهای
مینمایی خویش را هر روز بر رنگ دگر
چند میسوزی مرا ای گل به داغ تازهای
گر نمیگیری خبر از سیدا ای شمع بزم
کُشته خواهد گشت در پای چراغ تازهای
باز پیدا کردهام چون گل دماغ تازهای
میدوم عمریست چون خورشید بر گرد جهان
تا از آن گمگشتهام یابم سراغ تازهای
گفت امشب خانهات روشن کنم چون آفتاب
بر کف هر ذرهام باشد چراغ تازهای
مینمایی خویش را هر روز بر رنگ دگر
چند میسوزی مرا ای گل به داغ تازهای
گر نمیگیری خبر از سیدا ای شمع بزم
کُشته خواهد گشت در پای چراغ تازهای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.