۹۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۰۱

برده‌ام امروز بوی خوش ز باغ تازه‌ای
باز پیدا کرده‌ام چون گل دماغ تازه‌ای

می‌دوم عمری‌ست چون خورشید بر گرد جهان
تا از آن گم‌گشته‌ام یابم سراغ تازه‌ای

گفت امشب خانه‌ات روشن کنم چون آفتاب
بر کف هر ذره‌ام باشد چراغ تازه‌ای

می‌نمایی خویش را هر روز بر رنگ دگر
چند می‌سوزی مرا ای گل به داغ تازه‌ای

گر نمی‌گیری خبر از سیدا ای شمع بزم
کُشته خواهد گشت در پای چراغ تازه‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.