هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات و حالات درونی خود سخن می‌گوید. او از داغ تازه‌ای در دلش، روشنایی خانه‌اش با چراغی تازه، و گل کردن غنچه‌های پژمرده امیدش می‌گوید. همچنین از دیدن گلزار ارم و تسلی دادن دیده‌اش برای پابوسش یاد می‌کند. در پایان، شاعر به حالت مستی و بی‌خودی اشاره می‌کند و خود را با منصور حلاج مقایسه می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، اشاره به مستی و بی‌خودی ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۵۲۰

در دلم افتاده همچون لاله داغ تازه‌ای
خانه‌ام گردیده روشن از چراغ تازه‌ای

غنچه پژمرده امید من گل کرده است
ای نسیم صبحدم دارم دماغ تازه‌ای

سیر گلزار ارم را از نظر افگنده‌ام
خورده چشمم آب تا از روی باغ تازه‌ای

دیده را از بهر پابوسش تسلی می‌دهم
هر زمان از خویش می‌سازم سراغ تازه‌ای

سیدا تا دامن محشر نمی‌آیم به هوش
خورده‌ام تا می چو منصور از ایاغ تازه‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.