هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از تغییرات درونی و احساسات نوظهور شاعر سخن می‌گوید. او از دلبستگی‌های جدید، زیارت‌گاه‌های معنوی، و حال‌وهوای تازه‌ای که در زندگی‌اش تجربه می‌کند صحبت می‌کند. همچنین، اشاره‌ای به ناامیدی‌ها و تردیدهایش دارد، اما در نهایت، زیبایی و کمال جدیدی را ستایش می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به‌کاررفته نیاز به درک ادبی بالاتری دارند.

شمارهٔ ۵۱۹

برده دل را از بر من نونهال تازه‌ای
کرده‌ام بیعت به دست خردسال تازه‌ای

کرده دوران آستانم را زیارتگاه خضر
بر سرم تا آمده صاحب‌کمال تازه‌ای

دیده‌ام شمعی که چون پروانه می‌سوزد دلم
دارم از آغوش فانوسش خیال تازه‌ای

بی‌سرانجامم ندانم کارم آخر چون شود
دارم ای هم‌صحبتان امروز حال تازه‌ای

هر که در کویش مرا از تیره‌بختی دید و گفت
آمده از هند اینجا خاکمال تازه‌ای

سیدا آیینه‌ام گردید چون تصویر محو
کس ندیده اینچنین حسن و کمال تازه‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.