۸۷ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۲۳

ای سرو مایل قد دلجوی کیستی
خم گشته از تصور ابروی کیستی

چون غنچه سر به جیب تفکر نهاده یی
چون گل دریده پیرهن از بوی کیستی

هر سو چو باد صبحدم آشفته می روی
در جستجوی نکهت گیسوی کیستی

نبشته بر رخ تو غباری ز مشک ناب
امروز خاکمال ز هندوی کیستی

آرام چون سپند نداری به هیچ جای
ای آفتاب سوخته روی کیستی

سر در پی غزال تو دارند آهوان
تو خود فریب خورده آهوی کیستی

شبها به دیده خواب نداری چو سیدا
قربان شوم بگوی دعاگوی کیستی!
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.