هوش مصنوعی:
این شعر با استقبال از شمع به عنوان نماد نور و امید آغاز میشود و از حضور آن به عنوان تسکیندهنده رنجهای شاعر سخن میگوید. شاعر از داغهای تازه شده، زخمهای درماننشده و شوق بیحد خود میگوید و در نهایت، جان خود را فدای حضور معشوق میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و عرفانی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۲۵
ای شمع بر سر من گریان خوش آمدی
چشم و چراغ شام غریبان خوش آمدی
چون برگ لاله داغ مرا تازه ساختی
ای شاخ گل به سیر گلستان خوش آمدی
زخمم نوشته بود به ناصورنامه یی
هان ای طبیب از پی درمان خوش آمدی
نظاره ام ز شوق نگنجد به پیرهن
چون گل گشاده چاک گریبان خوش آمدی
چشم من از جمال تو امروز روشن است
ای توتیای دیده حیران خوش آمدی
بر دامن تو تا نرسد دست آرزو
مانند سرو برزده دامان خوش آمدی
باشد فدای مقدم تو جان سیدا
ای تیز کرده خنجر مژگان خوش آمدی
چشم و چراغ شام غریبان خوش آمدی
چون برگ لاله داغ مرا تازه ساختی
ای شاخ گل به سیر گلستان خوش آمدی
زخمم نوشته بود به ناصورنامه یی
هان ای طبیب از پی درمان خوش آمدی
نظاره ام ز شوق نگنجد به پیرهن
چون گل گشاده چاک گریبان خوش آمدی
چشم من از جمال تو امروز روشن است
ای توتیای دیده حیران خوش آمدی
بر دامن تو تا نرسد دست آرزو
مانند سرو برزده دامان خوش آمدی
باشد فدای مقدم تو جان سیدا
ای تیز کرده خنجر مژگان خوش آمدی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.