هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و رنج عشق و جدایی سخن میگوید. او از آتش درون و گریههای تلخ خود میگوید و بیان میکند که چگونه در دام عشق گرفتار شده و همچون مرغی نوآموخته، به عادت این درد خو گرفته است. او همچنین از امید و نور درونی خود سخن میگوید که همچون شمعی در دلش روشن است.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیدهتر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل ۳۰۷
آتش به جگر زان رخ افروخته دارم
وین گریهٔ تلخ از جگرسوخته دارم
گفتی تو چه اندوختهای ز آتش دوری
این داغ که بر جان غم اندوخته دارم
انداختهام صید مراد از نظر خویش
یعنی صفت باز نظر دوخته دارم
در دام غمت تازه فتادم نگهم دار
من عادت مرغان نو آموخته دارم
وحشی به دل این آتش سوزنده چو فانوس
از پرتو آن شمع بر افروخته دارم
وین گریهٔ تلخ از جگرسوخته دارم
گفتی تو چه اندوختهای ز آتش دوری
این داغ که بر جان غم اندوخته دارم
انداختهام صید مراد از نظر خویش
یعنی صفت باز نظر دوخته دارم
در دام غمت تازه فتادم نگهم دار
من عادت مرغان نو آموخته دارم
وحشی به دل این آتش سوزنده چو فانوس
از پرتو آن شمع بر افروخته دارم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۰۶
گوهر بعدی:غزل ۳۰۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.