هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق، مروت، جنگ و صلح، و رستگاری سخن می‌گوید. او بیان می‌کند که نه از معشوق مهر می‌خواهد و نه معشوق از کینه می‌گذرد. شاعر به ناعادلانه بودن رفتارها و بهانه‌های بی‌پایه اشاره می‌کند و از تأثیر عشق و سجده‌های شوق خود بر آسمان و زمین می‌گوید. در پایان، او از رستگاری و نگاه آخرین سخن می‌گوید و از زهد و رندی به عنوان راهی برای شناخت حق تعالی یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۳۱۷

نه من از تو مهر خواهم نه تو بگذری ز کین هم
نه تر است این مروت نه مراست چشم این هم

چه بهانه ساخت دیگر به هلاک بیگناهان
که تعرض است بر لب گرهیست بر جبین هم

به میان جنگ و صلحت من و دست و آن دعاها
که ز آستین بر آید نه رود به آستین هم

نه همین فلک خجل شد ز کف نیاز عشقم
که ز سجده‌های شوقم شده منفعل زمین هم

برسان ز خرمن خود مددی به بی نصیبان
که نه خرمن تو ماند نه هجوم خوشه چین هم

چه متاع رستگاری بودم ز سجدهٔ بت
که ذخیره‌ای نبردم ز نگاه واپسین هم

ز تو خوش نماست وحشی ره و رسم زهد و رندی
که دلیست حق شناس و نظری خدای بین هم
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۱۶
گوهر بعدی:غزل ۳۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.