هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، شاعر بزرگ فارسی، بیانگر احساسات عمیق عرفانی و عاشقانه است. شاعر از دردهای عشق، دوری از معشوق، و ناامیدی از یاران می‌گوید و در عین حال به امید وصل و لطف الهی اشاره می‌کند. همچنین، انتقادی ظریف به دنیاپرستان و بی‌توجهی شاهان به حال فقرا دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات اجتماعی و انتقادی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۷۲

صاحبدلان نظاره چو بر پشت پا کنند
با قد خم احاطه ارض و سما کنند

ما را مس وجود چه باشد طلا کنند
آنها که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند

آزرده ام ز جور حریفان مدعی
دستم نمی رسد به گریبان مدعی

خود را نهان کنم ز رقیبان مدعی
دردم نهفته به ز طیببان مدعی
باشد که از خزانه غیبش دوا کنند

ای کاروان کجاست سر کوی یوسفم
محراب من بود خم ابروی یوسفم

در چشم من دهد خبر از بوی یوسفم
پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند

آن یار شرمگین می ساغر نمی کشد
خود را ز خانه جانب منظر نمی کشد

خورشید هم ز ابر برون سر نمی کشد
معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی کشد
مردم حکایتی به تصور چرا کنند

بخت تو سیدا به تو رهبر نمی شود
کاشانه ات ز شمع منور نمی شود

آری همیشه یار مسخر نمی شود
حافظ مدام وصل میسر نمی شود
شاهان کم التفات به حال گدا کنند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: مسمط
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.