هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از معشوق خود میخواهد که با رفتارهای ناپسند مانند خشم و ناز، رابطهشان را خراب نکند. او از معشوق میخواهد که به حال او رحم کند و با مهربانی رفتار کند تا رابطهشان بهبود یابد.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عاطفی و اخلاقی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربههای عاطفی دارد. نوجوانان و بزرگسالان بهتر میتوانند با این مفاهیم ارتباط برقرار کنند.
غزل ۳۲۸
مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن
زبان کوته ما را به خود دراز مکن
مکن مباد که عادت کند طبیعت تو
بد است این همه عادت به خشم و ناز مکن
پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است
مکن چنانکه شوم از تو بی نیاز، مکن
من آن نیم که بدی سر زند ز یاری من
درآ خوش از در یاری و احتراز مکن
به حال وحشی خود چشم رحمتی بگشای
در امید به رویش چنین فراز مکن
زبان کوته ما را به خود دراز مکن
مکن مباد که عادت کند طبیعت تو
بد است این همه عادت به خشم و ناز مکن
پر است شهر ز ناز بتان نیاز کم است
مکن چنانکه شوم از تو بی نیاز، مکن
من آن نیم که بدی سر زند ز یاری من
درآ خوش از در یاری و احتراز مکن
به حال وحشی خود چشم رحمتی بگشای
در امید به رویش چنین فراز مکن
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۲۷
گوهر بعدی:غزل ۳۲۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.