هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و نیاز خود به معشوق سخن میگوید و از او درخواست کمک و توجه میکند. او از معشوق میخواهد که با نگاهی نازآلوده و عنایتهایش، غمهایش را برطرف کند و او را از زندان غم آزاد سازد. شاعر همچنین از دیوانگی عشق و جنون بت وحشی سخن میگوید و از معشوق میخواهد که این دیوانگی را از او دور کند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
غزل ۳۳۴
چه کم میگردد از حشمت بلاگردان نازم کن
نگاهی چند نازآلوده در کار نیازم کن
درخت میوهای داری صلای میوهای می زن
ولی اندیشه از گستاخی دست درازم کن
به دیوانش مرا کاری فتاد ای لطف پنهانی
یکی زان شیوههای پیش خدمت کار سازم کن
برون آور ز جیبت آن عنایتها که میدانی
کلیدی وز در زندان غم این قفل بازم کن
به هیچم میتوان کردن تسلی گر دلت خواهد
نمیگویم که خاص از شیوههای دلنوازم کن
حجابست اینکه خالی میکند پهلوی ما از تو
به یک جانب فکن این شرم، و رفع احترازم کن
ز من برخاست تکلیف از جنون عشق بت وحشی
ببر دیوانگی از طبع و تکلیف نمازم کن
نگاهی چند نازآلوده در کار نیازم کن
درخت میوهای داری صلای میوهای می زن
ولی اندیشه از گستاخی دست درازم کن
به دیوانش مرا کاری فتاد ای لطف پنهانی
یکی زان شیوههای پیش خدمت کار سازم کن
برون آور ز جیبت آن عنایتها که میدانی
کلیدی وز در زندان غم این قفل بازم کن
به هیچم میتوان کردن تسلی گر دلت خواهد
نمیگویم که خاص از شیوههای دلنوازم کن
حجابست اینکه خالی میکند پهلوی ما از تو
به یک جانب فکن این شرم، و رفع احترازم کن
ز من برخاست تکلیف از جنون عشق بت وحشی
ببر دیوانگی از طبع و تکلیف نمازم کن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۳۳۳
گوهر بعدی:غزل ۳۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.