هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساس حسرت، فراق و اشتیاق سخن می‌گوید. شاعر از درد هجران و جدایی می‌نالد و از ظلم و بی‌عدالتی در جهان شکایت می‌کند. او از دوری و فراق رنج می‌برد و از سرنوشت تلخ خود و دیگران می‌گرید. همچنین، شاعر به ناسازگاری و نفاق در جهان اشاره می‌کند و از این که در عین نزدیکی هجران، در ظاهر آرام و فارغ به نظر می‌رسد، تعجب می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ظلم و نفاق ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل ۳۴۴

می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیست این
آمادهٔ سد گریه‌ام از اشتیاق کیست این

سد جوق حسرت بر گذشت اکنون هزاران گرد شد
گر نیست هجران کسی پس طمطراق کیست این

رطل گران و اندر او دریای زهری موج زن
یارب نصیب کس مکن بهر مذاق کیست این

اسباب سد زندان سرا چندست بر بالای هم
جایی است‌خوش آراسته آیا وثاق کیست این

ای شحنه بی‌جرم کش این سر که در خون می‌کشی
گفتی که می‌آویزمش از پیش طاق کیست این

وصلی نمودی ای فلک پوشیده سد هجران در او
تو خود موافق گشته ای کار نفاق کیست این

هجر اینچنین نزدیک و تو در صحبت فارغ دلی
وحشی دلیرت یافتم از اتفاق کیست این
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۳۴۳
گوهر بعدی:غزل ۳۴۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.